ماهی که گذشت...
سلام دوستای گل.دلم برا همتون تنگ شده بود.بازم ممنونم از اظهار لطف همگی و اما ماهی که گذشت:ماه قبل متاسفانه ماماما(مامان مامانی) دچار یک بیماری خیلی بد شد.اولش علایم سرما خوردگی داشت و پاهاش بی حس بود ولی در عرض یکی دو روز بی حسی کل بدنش رو گرفت طوری که حتی قادر به صحبت کردن نبود. خلاصه بعد از کلی دوندگی و نگرانی و معاینه چندین دکتر بیماریش رو گلین باره تشخیص دادن. ماماما تو بیمارستان بستری شد و درمان شروع شد و خاله موند پیشش. مامانیم هم با وجود من نمیتونست کاری بکنه و بره بیمارستان بمونه و فقط وقتای ملاقات میرفت دیدن ماماما. مامانی خیلی ناراحتو نگران بود و همش گریه میکرد. یکی دو روزم از ساعت 11 صبح تا 4 بعد از ظهر منو گذاشت پیش مامان ج...
نویسنده :
مامانی از طرف آرتین
11:49